اقا جان این چه رسمی ایست مگر مرا دوست نداری که تا می خواهم تورا در بین جمعیت ببینم از نگاهان من فرار می کنی گیرم که به نا محرم نگاه کردم می گویند تو رخ زیبایی داری اگر تورا ببینم که به این حوری های زمینی حتی نیم نگاه هم نخواهم کرد تو محرم چشم های تیر خورده ی من می شوی این که اشکالی ندارد .به من زمین خورده نگاه کن که از من دیگر چیزی نمانده است جز درد و گریه هایی که به ان ها مبتلا شده ام ,ان قدر زمین خورده ام که زمین به زانو های خونی من عادت کرده است با خود می گویم اگر دوباره قرار است زمین بخورم پس چرا بلند شوم ؟ دیگر نوایی برای پاک کردن خون پاهایم ندارم دیگر مهم نیست که لباسم پاره شود من که قرار است بمیرم پس چرا باید نا ز زندگی را بکشم ؟ در زمین خدا سربلند با شم که چه شود؟ از دیگران در بهتر بودن چرا سبقت بگیرم؟ اصلا ختم کلام من فقط برای بازی کردن با اسباب بازی های خدا به این دنیا با هزار امید پا گذاشته ام؟ تو با من قهری که به من جواب نمی دهی اگر هم جواب می دادی من نمی شنیدم گوش های کرم سمک می خواهند. اگر دستان من را در دستانت بگیر ی احساسی نخواهند داشت ان قدر از تو بی نصیب و ناکام مانده اندکه دکتران می گویند :فلج شده اندو حتی اتش دستانت ان ها را نخواهد سوزاند ,توانی ندارند که بر شانه ات تکیه دهند تا من بلندشوم .ان قدر دود این دنیا به مشما م من خورده است که مرا بی خود از خود واقعی ام کرده است می دانی من یک معتادم که در این جا به ان بیمار می گویند . من ,معتاد این دنیا شده ام با بار وابستگی هایی که دارد هنوز ان را می کشم و تو خودت بهتر از من می دانی که در این جا معتادان زیادی هستند , ولی به روی خودشان نمی اورند اما من از این اعتیاد خسته شده ام اقا جان کمپت کجاست؟ تا این مواد بی ارزش را ترک کنم ,اقا جان این مواد مرا زمین گیر کرده است کمی بلندتر مرا صدا بزن با تمام قدرتت این موجود زمین گیر را نزد خدا سربلند کن با صبر ایوب وارت مرا را از این اسارت رها ساز . برای زیارت ان مه چهره گم نام و تنها صلوات