اتیش تو که از فاطمه بریده بودی....
دوشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۳۸ ق.ظ
دستای کوچیکش رو گرفتم و بهش گفتم می دونی معنی اسمت چیه ازم یه گل یاس خواست بهش دادم بهم گفت فاطمه یعنی بریده از اتش باباش رو که دید سمتش دوید گل داد بهش و گفت بابا این از طرف مامانه سبد گل از دستام افتاد انگاری بچه هنوز باورش نشده اخه این بچه تازه مادرش رو از دست داده اقای حسینی بعد از رفتن همسرش خیلی شکسته شده بگم ده سال دروغ نگفتم وختی که زنش مرد از خونه ش ناله دختر پنج ساله اش توی کوچه پچید در خونهشون باز بودخودش جلوی در نشسته بود دخترش مادرش رو بغل کرده بود وجیغ می کشید می گفت بابایی چرا مامان این قدر سرده مرد درمونده دستش روی قلبش بود و زیر لب می گفت اخ قلبم یک هفته است که این خونه سیاه پوشه حالا اقای حسینی و دخترش هم سیاه پوش مادر خونه ان و هم سیاه پوش خانوم فاطمه زهرا این بچه رو که می بینم کل غمای دنیا توی دلم می شینه اول این که یاد اور حضرت زینبه لابد حضرت زینب هم مثل این دختر غم زده مادرش رو بغل کرده و گفته چرا بابا مامان این قدر سرده دوم این که اسم خانوم فاطمه زهرا مگه بریده شده از اتش نبود چرا توی اتیش بال بال زدن و به شهادت رسیدن سوم حال حضرت علی به عنوان یه مرد عاشق بعد از تکیه گاه زندگیش شبیه چیه اقای حسینی رو که می بینم تازه یه گوشه از این غم رو درک می کنم این روزا بخوایم بهش امید بدیم می گیم داغ علی بیشتره یا داغ تو این جور موقع ها یه بغض مظلومانه ای داره و می گه داغ علی چون داغ دار دلبند شش ماهه ش محسن هم هست دست خبیر گشای علی بعد از شهادت فاطمه برای تلافی بسته اس
- ۹۴/۱۲/۲۴