اگهی تبلیغاتی درد دلک های یه مریض سرطانی
توی روزنامه اگهی دادم امیدوارم اگهی ایم رو ببینی خیلی هزینه داشت اخه صفحه ی اوله چون عکسی ازت نداشتم یه گل نر گس گذاشتم می دونی زیرش چی نوشتم, نوشتم که گمت کردم چون خودم خواستم که گم بشی بی تفاوت از همه ی نشونه هایی که یه خط و ربطی به تو داشت گذشتم خواستم که نباشی چون بدون تو خوش بودم بودن یا نبودنت اندوهی برام نداشت یا اصلا مهم نبود اگه بیای یا نیای من منتظرت نیستم تا ادمای دیگه هستن کنترل زمین دستشونه نیاز به تو نیست این جا کسی تورو نمی خواد اه اه دارم چی می گم اره خوب مچم رو گرفتی بهت دروغ گفتم از وختی گم شدی حالم بده دکتر می گه از قلب تنگیه که آسم گرفتم نفس که کم می یارم از دکترا هم کاری بر نمی یاد اون قدر سرفه می کنم که از چشمام خون می یاد دیگه دستمال هم نمی تونه این لخته های خون رو پاک کنه پیش همه ضایع می شم که گریه کردم فایده نداره همه از این غم لاعلاج من قطع امید کردن همه می گن تسلیت چون خنده هام و شادی هام همین هفته ی پیش پیش پای شما مرد اقا جون جون من من رو پاک کن زلالم کن می دونم این کار برات مثل اب خوردنه ....
- ۹۴/۱۰/۰۷