دالی, قلبم تو رو دید و تو باختی
شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۰۱ ب.ظ
پدرم این جاست در قلبم او را می بینم تو با قلبت کسی را دیدی چشم هایم را می بندم با قلبم پدری را می بینم که وقتی توی اتاق عمل بودم پا به پای بقیه تا صبح بیدار موند برام دعا کرد همون بابایی که دستم رو گرفت گذاشت قلبش و گفت تو برای منی دخترم قلبم بابایی رو دید که همه ی حواسش به دخترش بود بابایی که چه شب هایی تا صبح بیدار موند تا تب غم دخترش بخوابه بابایی که دخترش همه جا رو خیس اشک می کرد و تنها اون می دید و بلدبود دخترش رو اروم بکنه بابایی که دخترش می دونه توی دنیا تکه
- ۹۵/۰۴/۱۹