درست مثل همه
اخ چی می شد که یه روز چشمام رو باز می کردم و همه چی وارونه می شد یه کم مهربون تر بشم با این که دیشب تا ساعت دو بیدار بودم برای نماز صبح بیدار بشم یه صبحونه با رفتگر مهربون محله بخورم بدون این که پولی در جیب داشته باشم پیاده روی کنم تا هر جایی شد پیاده برم تا درد کارمند بیچاره ای که پول تاکسی نداره و پیاده تا محل کارش می ره رو بفهمم به بستنی فروشی هایی که باز هستن با حسرت نگاه کنم با پسرکی که فقط برای خواهرش بستنی خریده هم درد بشم یه گوشه بشینم و سر در گریبان شروع به غرغر کردن کنم اون هم بی صدا تا این که دختر ک گدا به من بگه این جا محل کسب منه برو یه جای دیگه جلوی پام رو که نگاه کنم پر از پول باشه همش رو به دخترک بدم دخترک قبول نکنه و بگه اگه تو هم مثل من خواهر مریض داشته باشی چی بیا این پولا مال خودت من بهش اطمینان بدم تنها مرض خواهر بیست و یک ساله ی من خود پسندیه و شروع کنم به غیبت کردن پشت خواهر ی که به جز خودش انگار ادمی توی دنیا نیست اگه با سارا خانوم مستخدم بی دلیل بد رفتاری کنه یک هیچ از همه ی دوست های پر افاده اش جلو تره فقط کافیه یه سر وضع عیونی داشته باشی و خوش تیپ باشی خانوم تازه افتخار می ده که با هات حرف بزنه خوب یا بد بودن ادما به اون امکاناتیه که دارن اگه خارجی و گرون قیمت باشن ادم خیلی خوبیه تنها وقتی باهات مهربونه که ازت چیزی می خواد انقدر بدم می یاد از این ادمایی که از محبت ادم سواستفاده می کنن با این حال دوستش دارم دخترک گدا بگه خواهر من اصلا افاده ای نیست اگه یه شب غذا کم داشته باشیم بدونه همسایه بغلی غذا ندارن با این که مریضه غذاش رو به اونا می ده اون با همه یه جوره تو می خوای میلیاردر باشی یا یه زاغه نشین اما مریضه دخترک گدا غیبت خوبی های خواهرش رو بکنه و من غیبت بدی های خواهرم رو بکنم جایی که همیشه گدایی می کنه رو یادم بمونه که فردا بهش کمک کنم چه طوره امروز همراه با کارگر هایی که کنار میدون منتظر کار هستن برم کارگری همراه یه پسر هیجده ساله افغان برم تا کار نظافت یه خونه رو انجام بدیم اون قدر باهاش صمیمی بشم که فکر کنه هم وطنش هستم و شروع کنه با زبان مادریش با من حرف زدن و صاحب خونه فکر کنه که من هم افغان هستم حقوق یه افغان رو به من بده مهم نیست که من ایرانی ام و اون افغان مهم اینه که ما هر دو حرف هم دیگه رو می فهمیم و بد جوری انسان هستیم ظهر که به خونه برسم بدجوری توبیخ بشم یعنی خدایا یه روز می شه این کارهارو بکنم
- ۹۴/۰۵/۱۲