/ پدر مرا پدرانه بخوان /

این است فریاد ما، این است آرزوی ما، صلح در تمام دنیا.

/ پدر مرا پدرانه بخوان /

این است فریاد ما، این است آرزوی ما، صلح در تمام دنیا.

/ پدر مرا پدرانه بخوان /

سلام بازدیده کننده ی عزیز این نویسنده دیگه نمی نویسه یه جورایی به قول خواجه امیری سلام اخر امروز 18مرداد 95اخرین روزه برام سخته دارم با یه ادم خداحافظی می کنم چون که باید برم نپرسین چرا باید رفت دیگه دلیل نمی خواد این وب سر به اینترنتی منه من که ولش کردم شما با خوندنش به نویسنده اش لطف می کنین به وبی که می تونست 5 ساله بشه ولی الان 482 روز عمر داره در اینده رو نمی دونم خودم همیشه از این وبای خاک خورده می ترسیدم دنیا گوش شنوایی داره عقده ایی هم هست از هر چی ترسیدم سرم اورد خواهشی دارم بقیه مطالب رو هم بخونین نذارین این وب بیشتر از ا ین خاک بخوره وبی که شاید صاحبش برای همیشه فراموشش کنه با این وب در یک کلام تنهایی هامو شادی هامو دوست داشتن هامو سهیم شدم این وب مثل یه دوست باهام بود وقتی که ادما سال 94 همه یه جورایی پرتم کرده بودن دور :):) گاهی انسان بودن گناه بزرگیست. اکنون که میدانم بخاطر کمک کردن به کودکی بیگناه که بازیچه جنگ و خشونت شده است فردا قبل از طلوع آفتاب مرا بدستان خداوند می سپارند. میدانم که انسانیت هرگز نمیمیرد ولی بدانید که گاهی انسانیت گناه بزرگیست:):)

درست مثل همه

دوشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۰۷ ب.ظ

اخ   چی می شد که یه روز چشمام رو باز می کردم و همه چی وارونه می شد یه کم مهربون تر بشم با این که دیشب تا ساعت دو بیدار بودم برای نماز صبح بیدار بشم یه صبحونه با رفتگر مهربون محله بخورم  بدون این که پولی در جیب داشته باشم پیاده روی کنم تا هر جایی شد پیاده برم تا درد کارمند بیچاره ای که پول تاکسی نداره و پیاده تا محل کارش می ره رو بفهمم به بستنی فروشی هایی که باز هستن با حسرت نگاه کنم  با پسرکی که فقط برای خواهرش بستنی خریده هم درد بشم  یه گوشه  بشینم و سر در گریبان شروع به غرغر کردن کنم اون هم بی صدا تا این که دختر ک  گدا به من بگه این جا محل کسب منه برو یه جای دیگه  جلوی پام رو که نگاه کنم پر از پول باشه همش رو به دخترک بدم دخترک قبول نکنه و بگه اگه تو هم مثل من خواهر مریض داشته باشی چی بیا این پولا مال خودت من بهش اطمینان بدم تنها مرض خواهر بیست و یک ساله ی من خود پسندیه و شروع کنم به غیبت کردن پشت خواهر ی که  به جز خودش انگار ادمی توی دنیا نیست اگه با سارا خانوم مستخدم بی دلیل بد رفتاری کنه یک هیچ از همه ی دوست های پر افاده اش جلو تره فقط کافیه یه  سر وضع عیونی داشته باشی و   خوش تیپ باشی خانوم تازه افتخار می ده که با هات حرف بزنه  خوب یا بد بودن ادما به اون  امکاناتیه که دارن اگه خارجی و گرون قیمت باشن  ادم خیلی خوبیه تنها وقتی باهات مهربونه که ازت چیزی می خواد انقدر بدم می یاد از این ادمایی که از محبت ادم سواستفاده می کنن با این حال دوستش دارم دخترک گدا بگه خواهر من اصلا افاده ای نیست اگه یه شب غذا کم داشته باشیم بدونه همسایه بغلی غذا ندارن با این که مریضه غذاش رو به اونا می ده اون با همه یه جوره تو می خوای میلیاردر باشی یا یه زاغه نشین اما مریضه دخترک گدا غیبت خوبی های خواهرش رو بکنه و من غیبت بدی های خواهرم  رو بکنم  جایی که همیشه گدایی می کنه رو  یادم بمونه که فردا بهش کمک کنم چه طوره امروز همراه با کارگر هایی که کنار میدون  منتظر کار هستن برم کارگری همراه یه پسر هیجده ساله افغان  برم تا کار نظافت یه خونه رو انجام بدیم اون قدر باهاش صمیمی بشم که فکر   کنه هم وطنش هستم و شروع   کنه با زبان  مادریش با من حرف زدن و صاحب خونه فکر کنه که من هم افغان هستم حقوق یه افغان رو به من بده مهم نیست که من ایرانی ام و اون افغان مهم اینه که ما هر دو حرف هم دیگه رو می فهمیم و بد جوری انسان هستیم ظهر که به خونه برسم بدجوری توبیخ بشم یعنی خدایا یه روز می شه این کارهارو بکنم

  • ۹۴/۰۵/۱۲
  • جوون مرد ...