فردا مرد خیالی ایم رو خاک می کنن >تسلیت<
باورم نمی شه فردا باید توی جای گنده و تنگ خاکت کنن یادمه تو خیلی مرتب بودی نمی ذاشتی یه خاک روی لباست بشینه بهت قول می دم که نذارم کفن سفیدت خاکی بشه نمی تونم فردا چشم های همیشه بازت رو بسته ببینم اخه تو جز اون ادمای خاصی بودی که با چشمای باز می خوابیدی باورش برام سخته همش برای اروم کردن دلم می گم تشابه اسمی بوده هر کی می پرسه چرا رفت مگه دیوونه بود بهش می گم اره دیوونه ی حضرت زینب بود می گن سوریه به ما چه ربط داره می گم ناموس شیعه حضرت زینب سوریه اس ما شیعه هستیم روی ناموس مون غیرت داریم مرد خوش غیرت من هم رگ غیرتش اجازه نمی داد که نره از طرفی سوریه با اسراییل هم مرزه داعش سوریه رو بگیره راه برای حمله اسراییل به ایران هم واز می شه این جوری ناموس و عزت ایران هم در خطره تا حالا دقت کردین داعش با اسراییل کاری نداره پس احتمال دستای پیمان پشت پرده اش با اسراییل هم هست عزیزم بهم نه جوابمون رو نگرفتیم بهشون می گم شهید زنده ی من اون دنیا که حضرت حسین رو ببینه رو سیاه نیست تو بهشت رفیق قمر بنی هاشم می شه این که بد نیست هست مرد بزرگ من همیشه می گفت این گریه های عاشورا باید حسینی مون کنه .حوصله داری باهات عاشقونه حرف بزنم روزی که می خواستی بری می خواستم بهت بگم نرو ولی لال شدم الان هم پشیمون نیستم چون عاشق از دنیا رفتی اگه پیشم موندی مطمئنم که همش دلت اون جا بود خونه برات زندان می شد و من هم زندان بانت می شدم تازه به هم رسیده بودیم خیلی زود بود که این وصال به جدایی کشیده بشه روز اعزامت خیلی دل تنگی می کردم سه تار از ریشت رو کنندی مچم رو باز کردی توی کف دستم گذاشتی و بهم گفتی هروخت دلت تنگ شد یکیش رو بسوزون من زود می یام . من ساده هم گذاشته بودم برای روز مبادا امشب هرسه تاشو می سوزونم شاید به خوابم بیای و برام از امام حسین بگی
- ۹۴/۱۰/۱۶