/ پدر مرا پدرانه بخوان /

این است فریاد ما، این است آرزوی ما، صلح در تمام دنیا.

/ پدر مرا پدرانه بخوان /

این است فریاد ما، این است آرزوی ما، صلح در تمام دنیا.

/ پدر مرا پدرانه بخوان /

سلام بازدیده کننده ی عزیز این نویسنده دیگه نمی نویسه یه جورایی به قول خواجه امیری سلام اخر امروز 18مرداد 95اخرین روزه برام سخته دارم با یه ادم خداحافظی می کنم چون که باید برم نپرسین چرا باید رفت دیگه دلیل نمی خواد این وب سر به اینترنتی منه من که ولش کردم شما با خوندنش به نویسنده اش لطف می کنین به وبی که می تونست 5 ساله بشه ولی الان 482 روز عمر داره در اینده رو نمی دونم خودم همیشه از این وبای خاک خورده می ترسیدم دنیا گوش شنوایی داره عقده ایی هم هست از هر چی ترسیدم سرم اورد خواهشی دارم بقیه مطالب رو هم بخونین نذارین این وب بیشتر از ا ین خاک بخوره وبی که شاید صاحبش برای همیشه فراموشش کنه با این وب در یک کلام تنهایی هامو شادی هامو دوست داشتن هامو سهیم شدم این وب مثل یه دوست باهام بود وقتی که ادما سال 94 همه یه جورایی پرتم کرده بودن دور :):) گاهی انسان بودن گناه بزرگیست. اکنون که میدانم بخاطر کمک کردن به کودکی بیگناه که بازیچه جنگ و خشونت شده است فردا قبل از طلوع آفتاب مرا بدستان خداوند می سپارند. میدانم که انسانیت هرگز نمیمیرد ولی بدانید که گاهی انسانیت گناه بزرگیست:):)

فردا مرد خیالی ایم رو خاک می کنن >تسلیت<

چهارشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۵۸ ب.ظ

 باورم نمی شه فردا باید توی جای گنده و تنگ خاکت کنن  یادمه تو خیلی مرتب بودی نمی ذاشتی یه خاک روی لباست بشینه بهت قول می دم که نذارم کفن سفیدت خاکی بشه نمی تونم فردا چشم های همیشه بازت رو بسته ببینم اخه تو جز اون ادمای خاصی بودی که با چشمای باز می خوابیدی باورش برام سخته همش برای اروم کردن دلم می گم تشابه اسمی بوده  هر کی می پرسه چرا رفت مگه دیوونه بود بهش می گم اره دیوونه ی حضرت زینب بود می گن سوریه به ما چه ربط داره می گم ناموس شیعه حضرت زینب سوریه اس ما شیعه هستیم روی ناموس مون غیرت داریم مرد خوش غیرت من هم رگ غیرتش اجازه نمی داد که نره از طرفی   سوریه با اسراییل هم مرزه داعش سوریه رو بگیره راه برای حمله اسراییل به ایران هم واز می شه این جوری ناموس و عزت ایران هم در خطره تا حالا دقت کردین داعش با اسراییل کاری نداره پس احتمال دستای پیمان پشت پرده اش با اسراییل هم هست عزیزم بهم         نه جوابمون  رو نگرفتیم بهشون می گم شهید زنده ی من اون دنیا که حضرت حسین رو ببینه رو سیاه نیست تو بهشت رفیق قمر بنی هاشم می شه این که بد نیست هست مرد بزرگ من همیشه می گفت این گریه های عاشورا باید حسینی مون کنه .حوصله داری باهات عاشقونه حرف بزنم روزی که می خواستی بری می خواستم بهت بگم نرو ولی لال شدم الان هم پشیمون نیستم چون عاشق از دنیا رفتی اگه پیشم  موندی  مطمئنم که همش دلت اون جا بود خونه برات زندان می شد و من هم زندان بانت می شدم تازه به هم رسیده بودیم خیلی زود بود که این وصال به جدایی کشیده بشه روز اعزامت خیلی دل تنگی می کردم    سه تار از ریشت رو کنندی مچم رو باز کردی توی کف دستم گذاشتی و بهم گفتی هروخت دلت تنگ شد یکیش رو بسوزون من زود می یام  . من ساده هم گذاشته بودم برای روز مبادا امشب هرسه تاشو می سوزونم شاید به خوابم بیای و  برام از امام حسین بگی

  • ۹۴/۱۰/۱۶
  • جوون مرد ...