/ پدر مرا پدرانه بخوان /

این است فریاد ما، این است آرزوی ما، صلح در تمام دنیا.

/ پدر مرا پدرانه بخوان /

این است فریاد ما، این است آرزوی ما، صلح در تمام دنیا.

/ پدر مرا پدرانه بخوان /

سلام بازدیده کننده ی عزیز این نویسنده دیگه نمی نویسه یه جورایی به قول خواجه امیری سلام اخر امروز 18مرداد 95اخرین روزه برام سخته دارم با یه ادم خداحافظی می کنم چون که باید برم نپرسین چرا باید رفت دیگه دلیل نمی خواد این وب سر به اینترنتی منه من که ولش کردم شما با خوندنش به نویسنده اش لطف می کنین به وبی که می تونست 5 ساله بشه ولی الان 482 روز عمر داره در اینده رو نمی دونم خودم همیشه از این وبای خاک خورده می ترسیدم دنیا گوش شنوایی داره عقده ایی هم هست از هر چی ترسیدم سرم اورد خواهشی دارم بقیه مطالب رو هم بخونین نذارین این وب بیشتر از ا ین خاک بخوره وبی که شاید صاحبش برای همیشه فراموشش کنه با این وب در یک کلام تنهایی هامو شادی هامو دوست داشتن هامو سهیم شدم این وب مثل یه دوست باهام بود وقتی که ادما سال 94 همه یه جورایی پرتم کرده بودن دور :):) گاهی انسان بودن گناه بزرگیست. اکنون که میدانم بخاطر کمک کردن به کودکی بیگناه که بازیچه جنگ و خشونت شده است فردا قبل از طلوع آفتاب مرا بدستان خداوند می سپارند. میدانم که انسانیت هرگز نمیمیرد ولی بدانید که گاهی انسانیت گناه بزرگیست:):)

چهره ی اسطوره ای یه قهرمان

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۱۰ ب.ظ

درست به چهر ه  ش نگاه کن شاید یه جا دیدیش و از ترس چهره ی زشتش  پریدی توی  بغل مادرت ,   درسته موهای بور و چشمای ابی فلان بازیگر  رو نداره این انصاف نیست که فقط یه بار بهش نگاه کنی   شاید به دلت بشینه خدا رو چی دیدی از اون بازیگره هم به نظرت خوش تیب تر اومد شاید بگی خدایا تو معرکه ای این چهره چه قدر قشنگه وای  یادت می ره که  کجایی تو می  فهمی که قانون فیزیک زیبایی چهره ها چرت وپرته الان باید گفت قانون دلو عشقه  اون وقت به خودت افتخار می کنی می گی خد ایا من بالاخره تنونستم  یه پله بالا برم  چشمام دیگه خوب شده می تونم ببینم که توی  وجود این مرد یه منظره قشنگه یه دریاچه و با چند تا قو یه نیمکت پر از آدمه   اما تو ی پارک این شهر نیمکت ها خالین یا فقط دو تا ظرفیت دارن من رو صدا می کنن که برم بیش اونها بشینم باورم نمی شه که من رو به راحتی بین جمع خودشون راه دادن آخه من یه غریبم  این جا پر ازبید مجنونه  برای بوییدن بها ر نارنج به من   شلاق قضاوت نمی زنن     به من نمی گن تورو چه به بهار نارنج عاشقی  خلاصه بهار نارنج عاشقی این جا اصله چینی نیست .حالا که حرفات تموم شده و سفرت هم تموم شده  بذار مسافر یه چیزی بهت بگم این آقا توی جنگ خون و عشق   ترکش خورده توی صورتش و  برای دید ن چهره ی قشنگ   خودش توی آینه باید خواب باشه اگه یه روزی توی خیابون یا هر جایی دیدیش از ش نترس چون یه شهر قشنگ توی وجودش هست ازش نترس چشمات رو به دیدن این شهر دعوت کن و خواهش می کنم  اگه ترسیدی ترست رو بروز نده چون ناراحت می شه اون هم حق داره زیر آسمون خدا قدم بزنه یه اعترافی کنم وقتی برای  اولین بار دیدمش ترسیدم ولی وقتی فهمیدم چی کار کرده ازش نترسیدم و سعی کردم دیدن چهره اش برام یه عادت بشه  با خودم گفتم آخه به چه قیمتی زیبایش رو داد و یه عمر زشت شد به قیمت پوشیدن لباس های ناهنجار من برای مد روز بودن و زیبایی ,به قیمت آرایش غلیظ من توی خیابون ,به قیمت ابرو برداشتن بعضی از آقایون .اهل نصیحت نیستم هر کس باور های خودشو داره هنوز خیلی کوچیکم بفهمم چرا رفتن و از همه چیزشون گذشتن ولی قضاوت با شما این قهرمان به علت این که بعضی ها ازش می ترسن بعضی ها مسخر ه اش می کنن  خونه نشین شده آی آدمای امروزی که خودمم هم جز شما هستم این کارهایی که بعضی هامون با ایشون می کنیم واقعا امروزیه شما این چهره رو ببینین قضاوت با شما

  • ۹۴/۰۴/۰۱
  • جوون مرد ...

نظرات  (۲)

جوون مرد کارت عالیه ولی اگه می شه  بیشتر کلیپ یا آهنگ هم بذار این جوری وبت متنوع تر می شه
پاسخ:
  • پیشنهاد خوبیه. یامهدی
واقعا  با دیدن قیافه اش آدم منقلب می شه چه فداکاری بزرگی انجام داده