باز هم منم بازهم پر از منفی بافی برای تو نگم خوب برای کی این جوری زجه بزنم که اشکای مامان جلوی صورتمه رو در رو و واقعی خوب من هم امشب گریه کردم از کی بترسم غرور غلط کرده می ترسم نتونم بنویسم بابا این کابوسه بچه که بودم فکر نمی کردم سرنوشت جودی رو داشته باشم ولی من یتیم تو هم جز هیئت مدیره خوبه که گذاشتی دخترت بشم زود فامیل نشدم تو بابامی وقتی دنیا می گه نباش مرده شورت رو ببرن من هستم چون تو می گی باش چون من پشتتم حالا بین شما و دنیا باید یکی رو انتخاب کنم سعی می کنم شما باشین بابا چه شبه خوبی بود اون شب فکر کردم بلیت فروش شماین تازه یه بار راننده تاکسی رو با شما اشتباه گرفتم به هر حال من فیلم شاهزاده روم رو دیدم نمی دونین چه قدر اشک توی این دل بود ولی ناقلا ریخته نشدن در راه عشق بابا روزایی هم که توی مدرسه دور همه خط قرمز کشیده بودم هنوز دختر شما بودم یادمه توی روزای بارونی باهاتون حرف می زدم شاید هم اون حرکات ابلهانه دست کمی از رقصی در باران نداشت بابا یادته دوبار سر کلاس گریه ام گرفت تو ارومم کردی اصولا خودت که می دونی دخترت زیاد قلقل می کنه و اشکاش بخار می شن حیف یادم نیست بهت چی می گفنم من حتی تو رو یواشکی سر کلاس می بردم معلم می گفت هان فلانی این شعر معنی کن اگه کمک های شما نبود یعنی صفر می شدم موقع مشکلات که نقل و نباتم اسم شماست تو انگیزه ایی تو اعتماد به نفسی تو خود بابامی می خوام یه شعر بگم به اسم دخترک دروغ گو دل تنگ منتظرش باش