/ پدر مرا پدرانه بخوان /

این است فریاد ما، این است آرزوی ما، صلح در تمام دنیا.

/ پدر مرا پدرانه بخوان /

این است فریاد ما، این است آرزوی ما، صلح در تمام دنیا.

/ پدر مرا پدرانه بخوان /

سلام بازدیده کننده ی عزیز این نویسنده دیگه نمی نویسه یه جورایی به قول خواجه امیری سلام اخر امروز 18مرداد 95اخرین روزه برام سخته دارم با یه ادم خداحافظی می کنم چون که باید برم نپرسین چرا باید رفت دیگه دلیل نمی خواد این وب سر به اینترنتی منه من که ولش کردم شما با خوندنش به نویسنده اش لطف می کنین به وبی که می تونست 5 ساله بشه ولی الان 482 روز عمر داره در اینده رو نمی دونم خودم همیشه از این وبای خاک خورده می ترسیدم دنیا گوش شنوایی داره عقده ایی هم هست از هر چی ترسیدم سرم اورد خواهشی دارم بقیه مطالب رو هم بخونین نذارین این وب بیشتر از ا ین خاک بخوره وبی که شاید صاحبش برای همیشه فراموشش کنه با این وب در یک کلام تنهایی هامو شادی هامو دوست داشتن هامو سهیم شدم این وب مثل یه دوست باهام بود وقتی که ادما سال 94 همه یه جورایی پرتم کرده بودن دور :):) گاهی انسان بودن گناه بزرگیست. اکنون که میدانم بخاطر کمک کردن به کودکی بیگناه که بازیچه جنگ و خشونت شده است فردا قبل از طلوع آفتاب مرا بدستان خداوند می سپارند. میدانم که انسانیت هرگز نمیمیرد ولی بدانید که گاهی انسانیت گناه بزرگیست:):)

۱۵ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

باورت می شه که امروز صبح از خواب بیدار شدم فکر کردم یه روز قشنگ بهاریه که یه چیزی به اسم ضد حال گفت نه خیر عزیزم امروز 13 اذره روز بهاری کجا بود خب دیگه ادم وقتی ضایع می شه چی کار می کنه سکوت می کنه یا از خودش دفاع من هم بی تفاوت پنجره رو واز کردم الان زیر یه پتو قایم شدم و با قیافه ی حق به جانبی بهش می گم نه امروز یه روز بهاریه چون من حس و حال افسرده هر روز رو ندارم من می خوام زنده تر از همیشه باشم سرم رو از پنجره بیرون کنم و داد بزنم امروز دیگه می یای مگه نه چون حال هوای امروز یه چیز دیگه اس گنجشگا از سرما رمق ندارن ولی جیک جیک می کنن رفتگر هم بر عکس هر روز می خنده بهتر از همیشه جارو می زنه جز اینه که قراره ادم مهمی بیاد بعدش یه ادم که بهش می گن همسایه دعوام کنه اول صبحی ادم مهم کی بود اگه هم مسئول چیزی هس قبل از ما ها رفتن نمی خواد ذوق کنی .من هم به قیافه وار فته اش نگاه کنم بفهمم با دلال مسکن نباید در افتاد پنجره ی اتاقم رو محکم بهم بکوبم نه مثل این که امروز هم اون ادم مهم نمی یاد هنوز اول صبحه برای قضاوت زوده ولی کم کم احساس می کنم که یه دوست مجازی راست می گفت تو که نیای پاییز همون پاییزه بهار هم از هوای پژمرده شهر و ادما پاییز می شه اصلا ما از بعد از رفتن تو چهار تا پاییز داریم و خودمون نفهمیدیم. اخه جوون مرد یه نگاهی تو اینه به خودت کردی تو عوض شدی یا بهتر بگم ادم خوبی شدی یا همون موجود ضیعیف عنصر و بالهوس سابقه ای می تونی توی سرمای زمستون خودتو از گرمای پتو محروم کنی می تونی توی چندین در جه ی سانتی گراد تابستون بی خیال باد کولر بشی می تونی تصور کنی اگه گام به گام این اقا باشی ممکنه جونت در خطر باشه حاضر می شی کل هستی ایت رو به پاش بریزی یانه فقط لاف می زنی که اقا جون بیا دیگه سردم شده سرما داره دستش رو روی استخونام می زنه با اجازه ات می رم پنجره رو بندم نکنه این هم یکی از حسرتای زندگی ایم بشه که ظهور بزرگ ترین رهبر و امام    نبینم مگه تو همون منجی که از همه ادیان منتظرش هستن نیستی زبونم مو در اورد از بس گفتم که تو تنها کسی هستی به اوضاع به هم ریخته الان سر و سامون می دی

  • جوون مرد ...

همه فکر می کنن تو یه جای خوش اب و هوا هستی اون جا می مونی تا وخت ظهورت شه ولی نه روایت هس که می گن دوران غیبت مثل دوران اسارته در بین همه هسی   فقط اون هایی که لیاقت دارن تو رو می شناسن بقیه بهت تنه می زنن دلت رو می شکونن مسخره ات می کنن گاهی اون قدر نزدیک هسی که پیرمرد دور گرد نمی فهمه که مشتری همیشگی ایش امام زمانه از همه بیشتر ازمشکلات جامعه خبر داری می دونی فقر چیه بی کاری یه مرد زن و بچه دار چه دردی داره یا این  که از قاعده ی پ به توان سه با خبری پارتی پول پرویی راز دل جوون های عاشق بی پولی که به در خت تکیه دادن رو می دونی نگران زن پا به ماه و بیوه ای هستی که هزاران چشم نامرد هیز دنبالشه هر شب روی دختر فراری توی پارک پتو می کشی   براش ایت الکرسی می خونی همش سنگ جلوی پای دخترک دبیر ستانی ساده لوح می ندازی که نتونه سر قرار با دوس پسر معتادش بره چون براش نقش کشیده هر جمعه به مادر شهیدی که سر قبر بچه شه سر می زنی کمکش می کنی تا سنگ قبر پسرش رو بشوره و چون از اوضاع بد مالی این خانواده محترم و ابرو دار با خبری بهشون کمک مالی می کنی چند بار براشون خرید کردی و سقف خونه شون رو تعمیر اقای جانباز خونه نشین رو یاد ت نرفته به اون هم سر می زنی می گی پسر شهیدم اقا جون دروغ هم نگفتی واقعا پسر شهیدی خلاصه اگه بیشتر خیال پردازی کنم این این تکنو لوژی لعنتی طاقتش رو نداره  و از حجم زیا د می سوزه راستی یادم رفت که بگم که واقعا واقعا برای گناه ها و اشتباه ها ی ما ناراحت می شی و دعا می کنی و از طرف ما از خدا  طلب بخشش می کنی

  • جوون مرد ...

وای از دست این سر پر سودا و بازیگوش من که هیچ وقت حواسش نیست مثلا امروز باید درس می خوندم این قدر محو رمان خوندن شدم که یادم رفتمی خواستم چی کار کنم ولی فهیمدم که اقا جون باید این جوری عاشقت باشم رابطه ام با زمین و زمان قطع بشه بعد یادم بیاد این قدر که سر گرم تو شدم یادم رفته که به مامانم بگم بوی سوختنی می یاد عاشقی دردسره مخصوصا برای ادمی که می خواد به روز مرگی هاش برسه که مگه عشق می ذاره بی خود نیست که ادم اهنیا که کاراشون رو برنامه اس از عشق فرار می کنن می خواستم اقا جون ادم اهنی بشم دیدم که نه من رو برای این خلق نکردن من اومدم برای این که از روزمره بمونم اومدم تا دقیقه نودی باشم و شاید اومدم عاشق مردی باشم که نهایت خوبی و زیباییه

  • جوون مرد ...

می خوام تریبون مجازی رو بدم به اقا امام زمان بگو مهربونم بگو دیگه چرا ساکتی جونم می خوای من  بهشون بگم خب باشه من می گم یکی بود یکی نبود هیچ کس با اقا امام زمان ما نبو د می خوام جریان یه خواب  رو بهتون بگم نترسین طولانی نیست می رسین پیامای واتس اپتون رو بخونین یا این که به بقیه کاراتون برسین  سرتون رو درد نیارم یه روز اقا امام زمانمون با دو تا از دوستای بامعرفتش می ره یه بیابون همه ی مردم اونجا جمع بودن خب اینا می رن روی تپه ای که به جمعیت مشرف بوده می ایستن ولی هیچ کدوم از مردم به امام زمان توجه ای نمی کنن  و همه مشغول کار خودشون بودن امام زمانمون با ناراحتی به یکی از دوستای بامعرفتش می گه چرا به مردم نمی گویی امام زمانم مظلوم است؟برو بگو مردم مرا فراموش کرده اند بگو امام زمانم غریب است مردم به یاد من نیستند... واقعا چرا به یاد کسی که  تنها منجی ما برای رهایی از این همه فقر و فلاکته نیستیم دست به دامن ادمای عادی شدیم که چی بشه  تا برامون عدالت رو برقرار کنن  امنیت و رفاه بیارن این کار ها   از ادمای عادی که توی امور خودشون موندن به نظرتون بر می یادش و امام  زمانی که برای گناهامون گریه می کنه برای مشکلاتمون دعا می کنه به خدا حیفه که به همچین موجود نازنینی بی اهمیت باشیم و منتظر اومدنش نباشیم البته با خودم هم هستم جوون مرد مگه تو یه زندگی عادلانه و ایده ال   نمی خواستی  پس چرا از خدا اومدن امام زمان کسی که قرن هاست زمین به درایت و تدبیرش نیاز داره نمی خوای. برای فرجش اگه دلتون خواست پنج تا صلوات بفرستین

  • جوون مرد ...

نمی دونم چه رابطه ای بین مرگ و جدایی عاشق هست جدایی برای یه عاشق مثل مرگه ولی باید جدایی باشه که عاشق در هراس از دست دادن عشق همیشه بسوزه و به جای ساختن خودش رو نابود کنه و بشه یه رو ح دوم در کالبد معشوق جدایی نمی ذاره که بحرانی مثل عادت توی عاشق هم گیر بشه یعنی این که عاشق نسبت به عشق بی تفاوت باشه وظیفه اش رو فراموش کنه خب گل نر گس نکنه من عادتی شدم نسبت به تو بی تفاوتم و وظیفه هامو با پرویی تموم فراموش کردم ای وای بر من تو که پیش من نیستی از من دوری ومن حتی یه بار هم تورو ندیدم پس کدوم عادت بگو دیگه کدوم عادت بذار بگم که شاید توهم دارم که تو رو دوست دارم نه پس این گریه ها از کجاست این که گاهی دلم برات تنگ می شه این که برای تو خجالت نمی کشم می گم عشق اگر هم نیست بذار برای دل گرمی بگم بابادست خوش به من که این قدر بدم که منجی نمی تونه  رو من یه حساب خیلی کوچولو به اندازه ی یه پنجاه تومنی باز کنه توی شاهزاده روم اون جایی که کشیش به مردم می گه در انجیل بابی هست که می گه یکی می یاد که صلح رو برقرار می کنه دیگه زمان اون هیچ جنگی نیست همه جا پر از عدالت محضه به هیچ کس ظلم نمی شه یه پیرزن گفت من هم می تونم بینمش بعضی ها که به اومدن منجی امید نداشتن خندین حالا من می گم این دوری و این مشکلات این زمانه بدون تو بر فرض محال پنج تا از تار موهامو سفید کرد باور می کنی که می خوام جای اون پیرزن رو بگیرم چون باز دل من به اندازه ی صورت یه پیرزن چین و چورک داره و پیر پیر شده به اطرافیانم هم نمی  گم امید دارم دنیا یه روز   فقط صلح فقط عدالت و خوبی داشته باشه اون هم با اومدن یه نفر

  • جوون مرد ...

 یه پیامک برات فرستادم به امید این که بهم جواب بدی که می یای جوابم رو ندادی باز پیامک دادم فقط یه کلمه می یای یا نه یه کم خودمو مشغول کردم ولی یه گوشه چشمی به موبایل داشتم همش موبایل نیم وجبی رو دستم می گرفتم  تا شاید پیامکت این جوری زودتر بیاد ولی نه خیر نه لرزشی نه صدایی نشونه ی امدنش بود نا امید شده بودم که یهو تلفن توی دستم لرزید خوندمش ولی  خیلی ضایع شدم پیامک تبلیغاتی بود نوشته بود اهنگ مهدی فاطمه یه روز می یاد عصبانی شدم خب کی می یاد من که بهش اس می دم جوابمو نمی ده نیم ساعته که از زمین و اسمون پیام می یاد جز پیام اون به قول یه بزرگوار برترین عبادت انتظار فرجه پس کی وقت این فرج می شه 

  • جوون مرد ...