عاشقی ا ز چشمه عاشقی از دو تا نگاس

تا حالا دقت کردی توفقط مال یه نفری خدا تو رو   برای یه نفر افریده تو ی دلت عشق یه نفر هست نه تو دختر اقایون تنوع طلب هم باید این رو فهمیده باشن که مال یه نفرن  و نمی تونن در ان واحد مال چند   نفر باشن  چه چیزی قشنگتر از اینه   که یه دختر  با همون کسی ازدواج کنه  که دیوونه وار عاشقشه  یا یه اقا پسر مرد دختری باشه که به خاطرش جلوی همه وایستاده  ازدواج پیوند اسمونی بین دو نفره در خوشی ها و سختی هاس اصلا خدا  می گه من شما رو جفت افریدم تا قلب هاتون اروم بشه ابجی گلم عاشق شدن یه سری سلسه مراتب داره اولش این که  ادم از راه چشماش عاشق می شه فرض کن تو یه دختری بالا ی درخت نشستی سیب می خوری تا این که سیب از دستت سر می خوره و  یه راست می خوره تو سر نیتوتن  متفکر  و نیتوتن با حیرت و کنجکاوی  سرش  رو بالا می کنه تو رو می بینه یک دل نه صد دل عاشقت می شه  مگی نه امتحان کن  بله نیتوتن مثل بقیه مردا از طریق چشماش دنیا رو می بینه ادم که چشم بسته عاشق نمی شه می شه خوب حالا  تلاقی دو نگاه و شکل گرفتن علاقه یه پری دریایی از اقای نیتوتن  ادرس بپرسه                                                                                                                                                                                پریی  با رژلب صد من کرم پودر دماغ عملی و چال  گونه لهجه دخترونه و کشش شین نیتوتن برق از سرش می پره  با کمال پرویی می گه ببخشید من شما رو با ایشون اشتباه گرفته بودم     و  تو می مونی با یه دل شکسته و حس بد بینی نسبت به همه ی مردا  خب چراباید پایانش این قدر هندی باشه؟ دقت کردی خیابونا سالن مد شده همه سعی می  کنن خوشگل تر باشن چیز بدی نیستا ولی یه چیزی چرا  باید از هم سبقت بگیریم وختی همه ی زن ها زیبا افریده شدن  خب حتما می گی دو کلام از مادر عروس بله عروس گلم شما برای چشم تو هم چشم نمی کنی می خوای مرتب باشی  مطمئنی فقط همینه اخه  ابجی جونم اگه ازم دل خور نمی شی  این با مرتب بودن خیلی فرق داره مرتبی یعنی لباسات تمیز و اتو کشیده باشن  بد نیست ادم مد روز باشه ولی نه به هر قیمتی  مد یعنی یه  چیز رایج بین مردم  یه چیز شناخته شده  همه که نه اکثرا دارن  این رو  می  پوشم تا  بگم  من هم  ادم امروزیم  یه سری   زبل خان برای من و تو  لباس  طراحی  می کنن که ما  طبق  نظر  اون ها لباس بپوشیم  هم  پول در می یارن  هم   حق یه انتخاب سالم برای پوشش رو از  ما می  گیرن بعضی از این مد ها این قدر زننده است که  ادم از خیر به روز بودنش  می گذره نمی خره سالانه میلیون ها دلار خرج تبلیغ  لباس می کنن  مخصوصا برای  خانوم ها که ظرافت خاصی دارن  خیلی خوبه که خانوم ها نگرانی  لباس مهمونی رو نداشته باشن  دستشون برای انتخاب واز باشه ولی هر لباسی مخصوص بیرون رفتن و اجتماع نیست                                                                                                                                                                                       لباس رو که بپوشی یه کوچولو تنگ باشه و جیغ  توی روشنی روز چراغ روشن می زنی و همه بهت  تو جه می کنن  نگاه ها به سمت تو ئه اما  از اون نگاه هایی که معنی  خوبی نداره  اکثر این نگاه ها مال مردایی که کنترل خاصی روش ندارن و شاید هم تحریک بشن برای ابراز و جود مزا حمت ایجاد کنن  پس بخشی از این مز احمت هایی که توی جامعه هست می تونه به خاطر پوشش من زن باشه من منظوری ندارم اون بد تعبیرش می کنه و به خودش اجازه ی مزاحمت می ده بدون این که حتی یه لحظه فکر کنه  این خانوم محترم قصدی نداره فقط می خواد مد روز باشه  بعضی نگاه  ادم رو قضاوت می کنن  بلد نیستن که بر اساس ظاهر قضاوت  نکنن  خوب می ریم سراغ اصل مطلب جناب اقای فلانی ایا وکیلم شما را به عقد بلانی در اورم یهو  جناب بگه نه خیر  من  مثلا  خانوم شین رو  بیش تر دوس دارم چون خوشگل تر  ازبلا نیه صداش نازک تره  ریمیل  چشماش گیراتره رژشش  تو دل برو تره .چرا که نه شو خی نمی کنم راست می گم یه مرد مجرد یا متاهل که نمی تونه سرش بندازه پایین راه بره یا رانندگی کنه کوچه خیابون یه  مکان عمومیه با چشماش روزی هزار بار دختر تر گل ور گل می بینه اون هم دلش می خواد دوس داره زنش این جوری باشه نامزدش هم چین مو های خرمایی رنگی داشته باشه مثل این که جلوی یه ادم که یه هفته غذا نخورده یه  سفر  رنگین  بچینی و نذاری غذا بخوره  اخی طفلکی چه زجری می  کشه که نمی تونی بخوره  و گرسنگی ایش ارضا بشه حا لا  اقایون مثل این ادم گرسنه هستن و  ما غذا های رنگی و خوشمزه  هستیم  چه دختر و پسرایی که همدیگه رو دوست داشتن به  خاطر همین  غذا ها از هم جدا شدن چه مردایی که از زن و  بچه شون دل زده و سیر شدن  بچه هاشون یه عمر یا خونه ی نا پدری بوده یا  نامادری یا تا اخر عمر نفهمیدن یه صبحانه با مامان و بابا چه قدر می چسبه  اره  من مال یه مردم تو مال یه مرد بهتره برای اون خوشگل باشیم ما که مال همه نیستیم  و همه هم برای ما نیستن  صرفا جهت نصیحت

...<>بد بودن حجابم به ادم بودنم ربطی نداره <>.....

یه  دوست دل شکسته :حجابم بده درست ولی  ادم بدی نیستم به خدا من هم مثل تو ادمم ولی با یه ظاهر متفاوت این جوری نگام نکن ادم که نکشتم قا چاق که نکردم من فقط مد روزم  هر روز که می رم بیرون موتوری ماشینی  اصلا همه بهم طعنه می ندازن  روز ی هزار بار شخصیتم خورد می شه  دلم می شکنه از این ادمای بی فرهنگ و بی ادبی که نمی فهمن یه زن توی این کوچه ها نیاز به امنیت داره  باید به حریم شخصی ایش احترام بزارن چون حقشه که بدون مزاحمت توی  این کوچه ها راه بره  مغازه که می ری  مغازه دار از بالا تا پایین برندازت می کنه با  پرویی تموم توی چشمات زل می زنه ادم سنگ هم باشه با این گستاخی اب می شه چون  این اقایون محترم تا حا لا تجربه نکردن و نمی فهمن چه عذابی داره که زیر نگا ه های نا پاک یه سری ادم هیز دوام بیاری درد مزاحمت خیابونی که نکشیدن هر فحش و بد بیرایی که بلده نثارت می کنه با کمال پرویی می ره بدون این که بفهمه چه جنایت بزرگی به احساسات یه زن کرده مودباش که  یه کم سر بسته تر توهین می کنن این جا به مرد قرن بیست یکمی بد جوری خوش می گذره کی گفته ظلم به زن ریشه کن شده هستش اما یه جور دیگه ادمای مذهبی دیگه بدتر مثل ناظمای دبیرستان دخترانه گیر می دن انگاری می خوان ازت نمره انظباط کم کنن وختی باهات حرف می زنن  یک کم طعنه دارن می ترسن که خدا کلید بهشت رو ازشون بگیره اون قدر اسمون به ریسمون بافته می شه که اخرش نمی فهمی که چرا باید حجاب داشت انگاری خودشون بیش تر می فهمن و اولیای در جه یک خدا هستن من حرفی ندارم از همه دل خورم به خصوص از این قشر                                                                                                                                                                                جوون مرد:سلام خواهر گل و خوشگلم خوفی تو عجق مایی من هم مثل تو زنم می فهمم که چی می گی اگه امثال من که مثلا چادر سرشون بوده باهات بد حرف زدن به حساب ما نذار بلد نیستن حرف دلشون رو خوشگل و مامانی بزنن  اگه به حساب امر به معروف و نهی منکر زورکی  غرورت جریحه دار شد اگه جیگرت خنک می شه یکی بزن توی گوش من هم چی بزن که قرمز بشه تقصیر ماست که بهت  نگفتیم توی قران ایه حجاب هست سوره ی نور ایه ی سی و یکمش  یه جریان مفصل و با حالی داره یه روز یه اقاهه توی کوچه راه می رفته که یه خانوم خوش قد و بالا می بینه > روسری رو ان موقعها از پشت گوش می انداختن   گردن و سینه معلوم بوده< چشمشو درویش نمی کنه و هم چنان نگاه تا این که طفلکی با سر می ره توی دیوار یه میخ سرش رو زخم می کنه قسم می خوره تا این قضیه رو برای پیامبر تعریف کنه همون موقع ایه ی حجاب نازل می شه ولی اول به اقایون توی  ایه ی سی نور تذکر میده که حجابشون رو رعایت کنن  نگاه   نا پاک به  بانو و دوشیزه های زمینی نداشته باشن بعدش هم به خانوم ها تذکر داده انشا الله پستای بعدی به قول جوو نای امروزی می حرفیم تو که هنوز سگرمه هات تو همه شده شبیه دختر قجریا بازش کن دیگه ما رو ببخش می شه عزیزم می تونی اهان الان شد خندی یعنی بخشیدی می دونم طول می کشه ولی من خیلی صبورم    

یکی توی این دنیا از تو تنها تره

همین الان یه کاغذ و خودکار بردارین  برای ایشون بنویسین هر چی که دلتون خواست   رودر وایسی نداشته باشین   می دونم دلتون شکسته ادم باید فدای همین دلای شکسته ی بی گناه بشه که پاک ترین قلب دنیاست پس من فدای دل شکسته ی شما بشم کاغذ و خودکار رو  بردار ین داد بکشین صداش کنین از ش کمک بخواین دوسی های خوب من می دونین چرا می گم بنویسین چون خودم یه سال پیش حالم بد بود یه شکست روحی بدی خورده بودم از همه عالم و ادم زخم  خورده و بیزار بودم کافی بود که یک کم باهام بد حرف بزنن تا بزنم زیر گریه خیلی خودمو کنترل می کردم  چیزی نگم به  اون ادمایی که بهم می گفتن چم شده  دیگه داشتم از خدا هم می بریدم یه سفر به جنوب  کشور جور شد اون جا با امام زمان اشنا شدم شروع کردم با ایشون حرف زدن نامه نوشتن همه ی اون درد هام رو بهشون گفتن انگاری خالی شدم یه کی اومده بود همشون رو برای خودش برده بود و سنگ صبور من شده بود اخ خدا چرا زود تر نگفتی می تونم با امام زمان حرف بزنم اگه مثل من کسی رو ندارین دیگه نا امید نشین که امام زمان هستن چه کسی بهتر از ایشون سرتون رو بالا بگیرین نگین من کجا امام زمان کجا کافیه شما یه گام بردارین ایشون صد گام به طرفتون  بر می دارن هرشب برای شما دعا می خونن که دل شما  اروم بشه  کی رو دیدین به جز ایشون که برای گناه های شما گریه کنن  کی غیر ایشون نگران شماست دل شکسته ها می دونم کسی رو ندارین  هر از گاهی توی این پارک های شهر اواره هستین و  از تنهایی گریه می کنین می دونم یه دختر یا یه  پسر ولتون کرده رفته روی قلب ضعیف و شیشه ای تو ن پا گذاشته  می دونم پدر و مادرتون تازه از هم طلاق گرفتن می دونم پدر یا مادرتون رو تازه از دست دادین می دونم گاهی فکر خوردن 12 تا قرص به سرتون می زنه که دیگه زنده  نباشین ولی اخه چرا وختی ادم کسی رو مثل امام زمان داره   زانوی غم به بغل بگیره  به فکر مر گ باشه روزی ده دقیقه فقط ده دقیقه برای کسی که تموم هستی و امیدش بعد از خدا شما هستین بنویسین توانا خودکار رو نداری باهاش حرف بزن به خدا اون هر لحظه منتظر توئه که با هاش اشتی کنی که باهاش حرف بزنی فکر می کنی وختی می خوری زمین فقط تو درد داری نه عزیزم اون هم همراه تو درد می کشه وختی یه کی با احساسات تو بازی می کنه فقط  تو ادمی اون هم همراهت گریه و زاری می کنه اون هست فقط ما نمی بینمیش اون با چشمایی دیده می شه که گناه نکرده باشه صدای اون با گوش هایی شنیده می شه که گناه نکرده باشه  مهر اون توی قلب هایی هست که هنوز نا پاک نشده باشه و خلاصه به خودت امیدوار باش که امام زمان از تو تنها تره و کسی رو نداره که براش گریه کنه و نگرانش باشه

 

یه سوالی بپرسم تا حالا ندیده عاشق شدی؟

تا حالا عاشق شدی می دونم اگه این سوال رو ازت بپرسم لپت سرخ و سفید می شه از خجالت سرت رو پایین می ندازی می گی نه جرات نمی کنی که توی چشمام مستقیم نگاه کنی شاید می ترسی از چشمات بخونم دستت رو بشه ولی این جا فضای مجازیه نه من می فهمم نه تو پس راستش رو بگو وختی تو ادم عاشقمی شی و عشقت ازت دور باشه هر روز که بیرون می ری چشمت صد هشتاد درجه بین جمعیت می چرخه که شاید اون رو ببینی فقط از دور اما افسوس همه رو می بینی حتی معلم گند دماغ دوران دبیرستانت ولی از اون هیچ خبری نیست انگاری قرارداد بسته که توی کوچه و پس کوچه های شهر حتی از دور دیده نشه اره دیگه تو همیشه منتظر یار می مونی ولی اگه عشقت کسی باشه که تو ندیده دل بسته اش شدی چی تو هیچ نشونه نداری الا یه حس غریب که بهت الهام می کنه شاید این مرده که از کنارت رد شد همون باشه می دونم انتظار سخته ولی یار می خواد امتحانت کنه می خواد فولاد اب دیده بشی همیشه عاشقش بمونی این که بد نیست هست یارت همیشه هست شک نکن شاید تو با هاش هم سفر شدی توی یه روز بارونی چترشو باهات تقسیم کرده وختی زمین خوردی دست رو محکم گرفته تا بلند بشی شاید با خودت بگی این همه حرف زد که چی بشه ما ندیده عاشق کی هستیم می دونستی همه ی ما ندیده عاشق امام زمان هستیم حتی اگه متوجه نباشیم یه بخشی کوچولو یی از قلبمون مال ایشونه همه ی ما نا خود اگاه توی بدترین بحرانها اسمش رو یه بار زمزمه کردیم اصلا چرا باید منتظر ایشون بمونی چون اگه انتظار نباشه این دنیا قد یه سکه هم نمی ارزه هر وخت دلت از جنگ و بدی های این کره زمین گرفت امیدی به سر و سامان دادنش نداشته باشی انتظار به ادم امید می ده نخند باور کن که این حس به ادم نیرو میده تا ادم دوباره زندگی کنه هر روز که از خواب بیدار شد مطمئن باشه یکی می یاد با اومدنش همه چیز حل می شه مدرک می خوای چه مدرکی اشکار تر از این که این همه فیلم و سریال درمورد سوپر من ,بت من و زورو هست که همه ی اینا با ظلم می جنگن و امید مردم هستن یعنی همه ی ما با هر دینی به اومدن یه منجی سخت باور دار یم و پایبند هستیم
 

 

مادر این دم اخر برام لالایی بخون

  کافیه یه شب چشمات رو بندی و یهو واز کنی بینی توی حرم حضرت زینبی حتما کلی شوکه می شی تا چند دقیقه ی اول نمی تونی پلک بزنی یهو می زنی زیر گریه اون قدر بلند بلند که همه بر می گردن  نگات می کنن یه تازه وارد که دلش شکسته و با ناله و زاری هاش اسایش همه رو گرفته کسی هم نمی تونه چیزی بگه این جوری گریه کردن یه رسمه معموله خوب دیگه بهتره خودتو جمع کنی یه سلام به خانوم بگی یکی یکی اشکات دوباره می ریزه پایین دوباره شیون و زاری کسی هم نیست ارومت کنه چون تو در اروم ترین وضع ممکنی یه صدایی به قلبت می گه باشه اروم فهمیدم به من ارادت داری شاید یک اروم بشی اشکای صورتت رو با دستت پاک کنی همین جوری مثل یه ادم حیرون توی حرم راه بری تا به یه صدای خوش برسی سمت چپ نگاه کنی کسی نیست راست هم همین طور تا پشت سرت یه خادم بینی که داره با زبون عربی حرف می زنه برای تویی که شاید صرف فعل ذهب رو بلدی سخته که حرفاش رو بفهمی دل رو بزنی به دریا بگی سلام برادر جواب سلامت رو به فارسی بگه   جلوش زانو بزنی بگی این جا چه خبره اومدم دنبال دوست بیست سالم برادر تو ندیدیش قدش بلنده تازه سبیلاش سبز شده همیشه سر بند یازینب دستشه عشقش حضرت زینبه .برادر سکوت کنه بغضش بشکنه بگه  کی  رو می گی این جا همه سربند یا زینب همیشه همراشونه و عشق زینبن یک کم به مغزت فشا    ر بیاری و بگی همونی که روی دست راستش یه خال گوشتی داشت رو می گم مرده به هم بریزه اروم ذکر بگه با صدای خفه ای بگه پر کشید و تو  بر   گردی طرف گنبد حضرت زینب با صدای بلند می گی دوسی داشتیم قرار بود با هم بریم تنها تنها تو نامرد نبودی تو هم نامرد شدی نه دوسی خودم نامردم وختی گفتی بیا دست و دلم لرزید بهونه اوردم مادر و پدر  دانشگاه ارزو هام نامزدم پس من نامردم که گذاشتم تنها بری دشمن که توی قلبت تیر زد توی بغل زمین جون بدی من باید می بودم سرت رو روی زانوم می ذاشتم اروم بهت می گفتم جواب مادرت رو چی بگم و تو می گفتی اون با من امشب به خوابش می رم و بهش می گم حالم خوبه جام عالیه فقط این که بی تابی نکنه که دستم از قبر بیرون بمونه به مامانم می گم برام لالایی بخونه موهامو شونه کنه کت و شلوار سفیدم توی کمده نمی خواد اتو کنه می خوام بپوشمش امشب جشن داریم بهش بگم مادر به همه بگو داعش مسلمون نیست چون اگه بود می فهمید کشتن ادم بی گناه مساوی کشتن همه ی مردم دنیاست

با امام زمانت حرف بزن

> از امید به ظهور<