/ پدر مرا پدرانه بخوان /

این است فریاد ما، این است آرزوی ما، صلح در تمام دنیا.

/ پدر مرا پدرانه بخوان /

این است فریاد ما، این است آرزوی ما، صلح در تمام دنیا.

/ پدر مرا پدرانه بخوان /

سلام بازدیده کننده ی عزیز این نویسنده دیگه نمی نویسه یه جورایی به قول خواجه امیری سلام اخر امروز 18مرداد 95اخرین روزه برام سخته دارم با یه ادم خداحافظی می کنم چون که باید برم نپرسین چرا باید رفت دیگه دلیل نمی خواد این وب سر به اینترنتی منه من که ولش کردم شما با خوندنش به نویسنده اش لطف می کنین به وبی که می تونست 5 ساله بشه ولی الان 482 روز عمر داره در اینده رو نمی دونم خودم همیشه از این وبای خاک خورده می ترسیدم دنیا گوش شنوایی داره عقده ایی هم هست از هر چی ترسیدم سرم اورد خواهشی دارم بقیه مطالب رو هم بخونین نذارین این وب بیشتر از ا ین خاک بخوره وبی که شاید صاحبش برای همیشه فراموشش کنه با این وب در یک کلام تنهایی هامو شادی هامو دوست داشتن هامو سهیم شدم این وب مثل یه دوست باهام بود وقتی که ادما سال 94 همه یه جورایی پرتم کرده بودن دور :):) گاهی انسان بودن گناه بزرگیست. اکنون که میدانم بخاطر کمک کردن به کودکی بیگناه که بازیچه جنگ و خشونت شده است فردا قبل از طلوع آفتاب مرا بدستان خداوند می سپارند. میدانم که انسانیت هرگز نمیمیرد ولی بدانید که گاهی انسانیت گناه بزرگیست:):)

۲۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

به نام انسانیت نماینده ی زن عراقی با چه سوز دلی از مظلومیت مردم عراق می گوید از این که چه بر سرشان امد سرشان را بردند چه شیعه چه مسیحی زنانشان را به اسارت بردند خرید و فروش کردند به نام دین شان چه غلط ها که نکردند در زیر پرچم سیاهشان باید به جای لا الله الا الله این عبارت مقدس می نوشتند هیچ خدایی جز داعش نیست دین که ندارند   ...                                                                                                                                                                                                 کودکی در اغوش شن ها بازی نکرد مرد   حتما باید می دیدمت سلام این بچه رو دیدی توی یه هفته بیش از هزاران بازدید داشته اصلا وختی دیدمش دستام می لرزید نمی دونستم ولی خدا رو شکر می کردم جای اون مامور نبودم و بچه ایی رو نیمه جون روی شن های خیس دریا نمی دیدم و مجبور نبودم پیکر ظریفش رو به اغوش بکشم کودک قهرمانی که خیلی زود پر کشید و بی شک توی قلبش ارزو ها داشت به قول دوستان مجازی کودکی که دنیا رو تکون داد                                                  زندگی بر طاقچه عادت جریان داشت  حتی یه لحظه هم نمی تونی تصورش کنی فقط همین و همین  که جای این مردم درد دیده باشی که روایت می کنه چه بر سر زنان و مردان مظلوم امد و من و او ها گفتیم به ربطی ندارد زندگی اب تنی کردن در حوضچه اکنون است                                                                                                                                                

  • جوون مرد ...
نزدیک به 5 سال از شروع جنگ در سوریه می‌گذرد و متأسفانه مردم دنیا به دیدن عکس‌های فاجعه‌بار از سوریه عادت کرده‌اند.
اتاق خبر 24

«اوگوزان سین» هنرمند ترکیه‌ای است که با نقاشی بر روی عکس‌های گرفته شده از سوریه جنگ‌زده، رؤیاهای کودکان سوری را به تصویر کشیده است. این سری آثار زندگی بدون جنگ را یادآوری می‌کند که مردم سوریه چه چیزهایی را از دست داده‌اند و کودکان سوریه‌ای در حالی رشد می‌کنند که چیزی غیر از جنگ نمی‌بینند.

 

سوریه

 

این هنرمند در این اثر جای خالی شهید دانش‌آموز سوری، تصویری از یک نوجوان را نقاشی کرده است. این تصویر شاید همان چیزی است که دانش‌آموزان روی نیمکت‌ نشسته بارها در طی روز آرزو می‌کنند.

 

سوریه

 

در این تصویر دختربچه سوریه‌ای برای خوش آمدگویی به پدرش از خانه به بیرون نگاه می‌کند؛ در حالی که پدرش عروسکی در دست دارد. اما در عکس واقعی این اثر، تانک جنگی آماده آتش دیده می‌شود و دخترک با ترس و مخفیانه به آن نگاه می‌کند.

 

 

سوریه

 یکی دیگر از نقاشی‌های اوگوزان سین، بازی کودکان با الکلنگ در شهربازی و در کنار چرخ و فلک و سیرک و سرسره را نشان می‌دهد و در عالم واقع کودکان با تخته‌ای چوبی برای خود الکلنگ درست کرده‌اند و گویا نگاهشان رو به آسمان است و از باران بمب هراس دارند.

 

سوریه

 

این تصویر نیز بازی با بادکنک یک کودک را در خرابه‌ها نشان می‌دهد.

 

سوریه

 

بخش دیگری از این اثر، محل خواب کودکی را نشان می‌دهد که این کودک بر روی تخت در کنار عروسکش خوابیده و کتاب او بر بالای سرش است. این رؤیای کودکی است که در تصویر واقعی و دردناک در زیر سقف آسمان از خستگی آوارگی خوابش برده است و بچه‌های دیگری که در چند متری او هنوز بیدارند و مشغول بازی کودکانه‌شان.

 

سوریه

 

در این تصویر زندگی روزمره مردم سوریه را می‌بینیم و کودکی که دست پدر و مادر خود را گرفته و در بازار قدم می‌زنند. در این تصویر فروشگاه و شهری آباد بر روی تصویر واقعی که خرابه‌های سوریه بوده، نقاشی شده است.

 

سوریه

 

این اثر هم محله‌ای آباد را نشان می‌دهد که در آن کودکان در کوچه به بازی با توپ مشغول هستند. پنجره‌ این خانه‌ها سالم است؛ خودرو در کنار ساختمان پارک شده و خودرویی دیگر در حال عبور از خیابان است. همسایه‌ها باهم در ارتباط هستند؛ حتی در سمت چپ و بالای این تصویر کولری که از جا کنده شده را با نقاشی جانمایی کرده است.  

«اوگوزان سین» با این آثار قصد داشته تأثیرات مخرب جنگ را در زندگی مردم به تصویر بکشد و بگوید که جنگ چه بلاهایی بر سر زندگی مردم عادی و حتی بر سر محل بازی کودکان می‌آورد.

  • جوون مرد ...

اهان کوچولوی من می خوای برات یه داستان بگم ولی زیاد مثل بقیه داستانام جالب نیست ناراحتت می کنه یکی بود یکی نبود یه دنیایی داشتیم پر از ادم البته اگه می شد بهشون گفت انسان یه گوشه از دنیا بچه هایی مثل تو بودن که از گرسنگی جونشون رو از دست می دادن باز اگه سفر می کردی کوچولو مهربونم یه گوشه  بچه هایی بودن که درست مثل تو ولی جنگ لعنتی نذاشت بچگی کنن درست حسابی توی کوچه و پس کوچه ها ندویدن ای کاش همین بود جونشون رو از دست دادن اون هم با خطر ناک ترین وسیله ها حتی اسمشون هم ادم رو می ترسونه کوچولو دنیا جای خوبی برای بچه ها نبود می دونی مرگ چیه یا فرشته ی مهربون مرگ روح سبک بارشون رو به بهشت برد کوچولو ی من تو به خودت نگاه نکن که در ارامشی هنوز که هنوزه ادم هایی هستن که بچگی شون رو فراموش کردن نمی دونن بچه ها پاک ترین فرشته های روی زمین هستن می کشن و می کشن اما نه من نمی ذارم تو رو بکشن یعنی نمی ذارم هیچ بچه ایی کشته بشه نمی ذارم هیچ جنگی بچه رو از خانواده اش بگیرن نمی ذارم یه بچه اون روی زندگی زندگی بی رحم رو بینه تا دنیا دنیاست بچه ها باید بچگی کنن به من نگاه کن مامان پشته جنگ این مریض مسموم رو یا باید کشت یا درمانش کرد عزیزم راحت بخواب چون ادم های زیادی برای ارامش تو خونی شدن اگه باز هم اسایشت در خط باشه مامان هست نمی ذاره این اتفاق بیفته حتی اگه دیگه زنده ....

  • جوون مرد ...

من هم مثل این بچه اگه مردم همه چی رو به خدا می گم اون قدر دنیاش قشنگه که یه بچه سه ساله جز جنگ خیری از اون ندید یه بچه سه ساله دیگه توی ساحل غرق شد نمی خوام حرف بزنم خدایا امشب توی خواب بهم یه کوه بده تا می تونم توش داد بکشم مرگ به ادمایی که رویای کودکی بچه ای رو تیر باران کردن مرگ به ادمایی کودک ده ماهه ایی  با چشم های حیرونش درد دید مرگ بر حقوق بشر ی که کاری ازش بر نمی یاد مرگ به من که این جا نظاره گرم

  • جوون مرد ...


سلام من یه انسانم به زمین زیر پا م فکر می کنم که چه مردونه جا ش قرصه   پارسال که شما رو اوردن هیچی ننوشتم حتی سعی کردم بهتون فکر  کنم الان هم نمی دونم با کدوم شجاعت از شما حرف می زنم نمی دونم حالم چه طوره این سوال رو از من نپرسین که اصلا پرسیدنی نیست شما کی هستین ببینم اگه من جای شما بودم می رفتم جنگ ایا غواص می شدم با دستای بسته توی اب بی نفس پر پر می شدم نه این فقط از شما بر می یاد به پشت سر نگاه نمی کنم سخته شما بخشی از تاریخ هستین سالها بعد نه قرن ها بعد شما اسطوره می شین جنگ از این مفهوم بیزارم چه مقدس چه نا پاک هر دو حالتش بده چرا اخم می کنین مگه جنگ می تونه خوب باشه چی یک کم با اون لب های تشنه تون بلند تر حرف بزنین جنگ وختی مقدسه که برای دفاع باشه دفاع از شرافت انسانیت عواطف خوب پس بالاخره دلیل رفتنتون رو لو دادین شما برای دفاع از همه ی چیزای خوبمون رفتین چیزای خوب مثل مادر پدر کشور الان پوچم می دونین خیلی مونده تا گل بشم توی کار شما موندم و در    اخر سالگرد اسمانی شدن تون مبارک وختی به دنیا اومد 3کیلو بود الان هم.....

  • جوون مرد ...

 برای دخترای مدافعین حرم کاری جز گریه بلد نیستم برای اونایی که باباشون رو ندیدن باز هم گریه بلدم دل خسته ام و حال نوشتن نیست ول کنیم تفکرات غلط سیاسی رو جون به کف شدن برای این که حیوونایی مثل داعش نتونن دستشون حتی به یه وجب خاک ایران بخوره به قول یه عزیز کدوم پولی ارزش گریه کردن و یتیم شدن یه بچه رو داره  من که با تموم وجودم  براشون احترام قائلمگریه سوزناک دختری مثل او

  • جوون مرد ...