/ پدر مرا پدرانه بخوان /

این است فریاد ما، این است آرزوی ما، صلح در تمام دنیا.

/ پدر مرا پدرانه بخوان /

این است فریاد ما، این است آرزوی ما، صلح در تمام دنیا.

/ پدر مرا پدرانه بخوان /

سلام بازدیده کننده ی عزیز این نویسنده دیگه نمی نویسه یه جورایی به قول خواجه امیری سلام اخر امروز 18مرداد 95اخرین روزه برام سخته دارم با یه ادم خداحافظی می کنم چون که باید برم نپرسین چرا باید رفت دیگه دلیل نمی خواد این وب سر به اینترنتی منه من که ولش کردم شما با خوندنش به نویسنده اش لطف می کنین به وبی که می تونست 5 ساله بشه ولی الان 482 روز عمر داره در اینده رو نمی دونم خودم همیشه از این وبای خاک خورده می ترسیدم دنیا گوش شنوایی داره عقده ایی هم هست از هر چی ترسیدم سرم اورد خواهشی دارم بقیه مطالب رو هم بخونین نذارین این وب بیشتر از ا ین خاک بخوره وبی که شاید صاحبش برای همیشه فراموشش کنه با این وب در یک کلام تنهایی هامو شادی هامو دوست داشتن هامو سهیم شدم این وب مثل یه دوست باهام بود وقتی که ادما سال 94 همه یه جورایی پرتم کرده بودن دور :):) گاهی انسان بودن گناه بزرگیست. اکنون که میدانم بخاطر کمک کردن به کودکی بیگناه که بازیچه جنگ و خشونت شده است فردا قبل از طلوع آفتاب مرا بدستان خداوند می سپارند. میدانم که انسانیت هرگز نمیمیرد ولی بدانید که گاهی انسانیت گناه بزرگیست:):)

من بی ماهی دم عیدی نیمه جون شدم...

يكشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۳:۵۴ ب.ظ


تولد فهمیدنم مبارک بالاخره  فهمیدم  این اهنگ روایت یه ماهی دریا باخته اس اگه عیدی هام به اندازه ی خرید یه کیک می شد حتما این کا ر رو  می کردم  برای اولین بار بود که دیگه نمی خواستم مثل استادای ادبیات باشم از واو نویسنده هم سر در ارم  فقط به اهنگش گوش می دادم  روایت ماهی توی حوض بود حتی نمی دونستم که عاشق ماهه اخه می گفت تو ماهی من ماهی برکه کاشی  من گیج چشمامم رو می بستم احساسم حماسه سرایی اندوه بزرگی رو می کرد که اگه اون نباشه چی فقط این قسمت ترانه برام قابل درک و لمس بود یه اه سردی می کشیدم  کاشکی  این اه تبدیل به اون چیزی که من می خواستم  می شد اه فقط یه اهه وختی به زبون می یاد که اون چیز دست نیافتنی باشه رویایی  و دوردست  اهنگش من رو رهگذر یه حیاط قدیمی می کرد با یه حوض که یه ماهی در اون منزل داشت و یه گربه بالا سرش جون ماهی  در خطر هوا اون بالا ابری و من برام یه سوال چرا ماهی گریه می کنه مگه هوای ابری چه بدی داری به این قشنگی راستی من از کجا می دونستم ماهی گریه می کنه گربه الانه که نوش جانش کنه شایدهم گربه می خواد اب بخوره کاری به ماهی نداره ولی نباید ماهی به خوش باوری من باشه  درست لحظه ای که ابر ها ب ه کنار تشریف می برن و ماه شب رو افسون می کنه که این نور مال خودشه ماهی برکه کاشی از خود بی خود می شه و یهو خونی و مالین توی چنگال گربه اس اندوه بزرگی ایس زمانی که نباشم زمانی که من عاشق تو نباشم نیستم ماهی و بلند ولی کوتاهم و بی ماهی .... 

 

  • ۹۵/۰۱/۰۸
  • جوون مرد ...